مرد عنکبوتی
پیتر پارکر/مردعنکبوتی(به انگلیسیPeter Parker/Spider-Man)یکی از محبوب ترین شخصیت های معروف مارول است.او توسط استن لی(Stan Lee)نویسنده و خالق چندین ابرقهرمان معروف مارول و طراح چیره دستی به نام استیو دیتکو(Steve Ditco)خلق شد.در واقع در آن زمان سردبیر مارول چون پیتر پارکر یک نوجوان بود و فکر میکرد نوجوانان حتماً باید دستیار باشند با ورود او به دنیای کمیک استریپ مخالفت کرد.

اما استن لی پیتر پارکر را وارد یک کمیک کم فروش مارول بنام فانتزی شگفت انگیز(به انگلیسیAmazing Fantezy)کرد و این کمیک رکورد فروش ها را شکست!و بالأخره مردعنکبوتی هم صاحب یک کمیک استریپ شخصی شد!کمیک استریپی بنام(The Amazing Spider-Man)که اخیراً پس از700شماره پایان یافت و کمیک استریپی جدید بنام مردعنکبوتی برتر(Superior Spider-Man)جای او را گرفت.البته مرد عنکبوتی کمیک استریپ های فرعی زیادی تا بحال داشته است.سری کمیک استریپ هایی مثل مرد عنکبوتی نهایی(Ultimate Spider-Man)که الان صاحب یک سریال انیمیشنی است،مردعنکبوتی خارق العاده(Spectacular Spider-Man)،تارهای مردعنبوتی(Web Of Spider-man)و....
بدون شک محبوبترین ابرقهرمان انتشارات مارول کامیکس که به عقیده بسیاری از کارشناسان مجلات مصور یکی از شناختهشدهترین مظاهر تخیلی عصر معاصر به شمار میرود، اسپایدرمن است. او به سختی وارد عالم کمیکاستریپ شد. سال 1962 بود که استن لی سردبیر انتشارات مارول به فکرش رسید تا به کمک طراحی نابغه به نام استیو دیتکو کاراکتری جدید خلق کند که با دیگر شخصیتهایشان تفاوت عمدهای داشته باشد. او نزد رییس وقت مارول یعنی مارتین گودمن رفت تا موضوع را با وی در میان بگذارد. اما رییس به او گفت: "اولاً، تو نمیتوانی اسم یک قهرمان کمیکاستریپی را اسپایدرمن، بگذاری؛ چرا که مردم از عنکبوت نفرت دارند. ثانیاً قهرمان نمیتواند یک نوجوان کم سن و سال باشد. نوجوانان فقط باید دستیار باشند. همین و بس". بدین ترتیب ایده استن لی با استقبال چندانی از سوی کله گندههای مارول رو به رو نشد اما او امید خود را از دست نداد. تا این که موقعیتی مناسب فراهم آمد. یکی از مجلات مارول با نام "فانتزی شگفتانگیز" (Amazing Fantasy) فروش خوبی نداشت و مارول دیگر نمیخواست آن را چاپ کند. قرار شد شماره آخر مجله مذکور (شماره 15) را استن لی بنویسد. معمولاً ناشر اهمیتی به محتویات شماره پایانی یک مجله کم فروش نمیدهد، در نتیجه استن لی از فرصت استفاده کرد و داستان "اسپایدرمن" را در آن گنجاند. چند ماه بعد، وقتی آمار مجلات برگشتی به دست مارول رسید، معلوم شد که همان شماره رکورد فروش را شکسته است! گودمن در حالی که از خوشحالی خنده بر لب داشت، نزد استن لی آمد و گفت: "استن! یادت میآید چقدر از ایده اسپایدرمنت خوشم آمده بود؟! اگر جای تو بودم یک سری ماهانه از این شخصیت با حال در میآوردم!". بدین ترتیب اسطوره اسپایدرمن آغاز شد و از آن زمان تا به حال علاقهمندان با خواندن کمیکاستریپهای این قهرمان دوستداشتنی، پا به دنیایی سرگرمکننده گذاشتهاند که شالودهاش را از سویی ماجراجویی و فانتزی و از سویی دیگر مضامین انسانی و مسئولیتپذیری تشکیل میدهند.
اما به راستی چه چیزی در شماره آخر "فانتزی شگفتانگیز" به چاپ رسید که توانست این چنین ذهن مخاطبان را به خود مشغول سازد؟ در حقیقت خوانندگان با نوجوانی دست و پا چلفتی و گوشهگیر به نام پیتر پارکر آشنا شدند که بسیار درسخوان و علاقهمند به علم و دانش بود و به همین دلیل از سوی همکلاسیهایش مورد تمسخر قرار میگرفت. پیتر در کودکی یتیم شده بود و با عمو و زن عموی سالخوردهاش که او را مثل فرزند خودشان بزرگ کرده و دوست میداشتند، زندگی میکرد. روزی او در یک آزمایشگاه توسط یک عنکبوت آغشته به مواد رادیو اکتیو گزیده شده و به طرز معجزهآسایی به نیروهای فوقبشری عنکبوت مانند دست مییابد و نام اسپایدرمن را برای خود بر میگزیند. پیتر ابتدا تصمیم میگیرد از تواناییهای شگفتآورش در جهت کسب پول و شهرت استفاده کند؛ اما پس از آن که بیتفاوتی و بیمسئولیتی او در برابر محیط فاسد پیرامون به مرگ غمانگیز عمویش به دست یک سارق میانجامد، به اشتباه خود پی برده و سوگند میخورد تا پایان عمر از ستمدیدگان در مقابل زورگویان و جنایتکاران دفاع کند.
محبوبیت اسپایدرمن خیلی سریع عالمگیر شد و این محبوبیت علاوه بر پول، اعتباری تازه برای مارول به ارمغان آورد. در واقع اسپایدرمن تمام قوانین مرسوم و کلیشهای آن دوران را شکست و برخلاف ابرقهرمانان دیگر که همیشه و از هر نظر ایدهآل و کامل بودند، در اغلب اوقات با مشکلات عدیده خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرتهای استثناییاش نداشت زیرا مجبور بود مدام با بیپولی دست و پنجه نرم کند و برای پرداخت قبض خدمات، اجارهخانه و خرج بیمارستان زن عموی مهربانش، مشکل داشت! او حتی چندین و چندین بار تصمیم گرفت حرفه سوپرقهرمانی را کنار بگذارد اما همواره در لحظه آخر و با به یاد آوردن حرفهای عمویش از این کار منصرف میشد تا به مردم کمک کند، مردمی که غالباً از او نفرت داشتند، زیرا جیمز جونا جیمسون، ناشر بداخلاق و خسیس روزنامه دیلی بیوگل با انتشار مقالاتی انتقادی، چهرهای خبیث و فرصتطلب از او در افکار عمومی ساخته بود. تمام موارد مذکور باعث شد تا خوانندگان به راحتی با اسپایدرمن همذات پنداری کنند. او با قهرمانان دیگر فرق داشت. او نه بیگانهای شکستناپذیر بود که از سیاره دیگری آمده باشد و نه میلیونری خوشگذران که با تجهیزات پیشرفتهاش به جنگ تبهکاران شهر برود. او یکی از "ما" بود، یکی از مردم عادی کوچه و خیابان که همواره سعی داشت کاری را که درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند که گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشد و حسابی گند میزد! از آن زمان تا به حال پیتر از هر نظر بزرگتر شده است. او به دانشگاه راه یافته، فارغالتحصیل شده، با مری جین دختر همسایه ازدواج کرده (البته چندی پیش مارول ازدواج آنها را به طرز احمقانه و غیر قابلتوجیهی به هم زد!)، تراژدیهای بیشماری را پشت سر گذاشته و همواره سعی کرده تا در زندگی شخصیاش به ثبات و آرامش دست یابد. با این همه، جوهره وجودی و خصوصیات اخلاقی اسپایدرمن که پیشتر به آنها اشاره شد تا حد زیادی دست نخورده باقیمانده و میتوان با اطمینان ادعا کرد که او تا ابد مجبور است با چالشهای ریز و درشتی دست و پنجه نرم کند، اما مطمئناً بر تمام آنها فایق خواهد آمد، زیرا بیش از هرکس دیگری میداند که "قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد".
لاکپشتهای نینجا
لاکپشتهای نینجای نوجوان جهشیافته (به انگلیسی: Teenage Mutant Ninja Turtles) یا به طور مرسومتر لاکپشتهای نینجا (به انگلیسی: Ninja Turtles)، همچنین لاکپشتهای قهرمان داستانی درباره ۴ لاکپشت جهشیافته انسانگون (به نامهای مایکلآنجلو، لئوناردو، دوناتلو و رافائل) است که نینجوتسو را از یک موش (استاد اسپلینتر) که مانند خودشان جهشیافته و انسانگون است میآموزند. آنها در فاضلاب نیویورک زندگی میکنند و به مبارزه دشمنان خود میروند. این مجموعه در سال ۱۹۸۴ در یک کتاب کمیک استریپ نوشته کوین ایستمن و پیتر لایرد آفریده شد و بعداً از روی آن چندین مجموعه پویانمایی، فیلم، بازی رایانهای، اسباببازی و دیگر محصولات ساختهشد.
سریها
لاک پشتهای نینجا شامل ۵ سری است اول:لاک پشتهای خشن-۱۹۸۴ دوم:لاک پشتهای کوچک-۱۹۹۶ سوم:لاک پشتهای افسانهای-۱۹۹۸ چهارم:لاک پشتهای نینجا{نسخه کنونی}-۲۰۰۹ پنچم:لاک پشتهای نینجا آینده-۲۰۱۲ که نسخه چهارم از تمامی سریها مهیج تر است. لازم به ذکر است که ساختن سری چهارم در سال ۲۰۰۳ آغاز گردید اما به دلیل وجود مشکلاتی همچون کمبود بودجه ساخت چهار قسمت پایانی آن به انتها نرسید اما از اوایل سال ۲۰۰۹ ساخت آن دوباره شروع شد و نه تنها این چهار قسمت ساخته شد بلکه تصمیم گرفته شد که یک فصل دیگر هم برای سری چهارم در نظر بگیرند و همین پیشروی باعث به وجود آمدن سری پنجم شد.
شخصیتها
استاد اسپلینتر
اسپلینتر استاد لاکپشتها است و لاکپشتها تمام فنون نینجایی را از او آموختهاند. او معمولاً لاک پشت ها را پسران من صدا میکند. اسپلینتر فنون نینجایی را از استاد یوشی آموختهاست.
لئوناردو
لئوناردو یا لئو که به طور غیر مستفیم و قراردادی سرگروه قلمداد میشود، بسیار حرفهای و ماهر است. اسلحهٔ او دو کاتانا (شمشیر بلند و تیز) است و پوشش او نیز آبی است. بسیاری از مبارزهها با سردستههای تبهکاران را او بر عهده دارد..
مایکلآنجلو
مایکلآنجلو (مایک یا مایکی) از پوشش نارنجی استفاده میکند. سلاح او نانچاکو است. مایکلآنجلو شوخ و گاهی اوقات دست و پا چلفتی و حتی خنگ است، و بسیاری از مواقع مشکلاتی را برای برادرانش به وجود میاورد.او با حیوانات با مهربانی رفتار می کند و آن ها را دوست دارد و رابطش با داناتلو بهتراست
داناتلو
داناتلو (دان یا دانی) از پوشش ارغوانی (بنفش) استفاده میکند. سلاح او نوعی چوب (bō) است. دوناتلو باهوشترین و باذکاوت ترین فرد گروهاست. او در حرفهٔ فنی و کامپیوتری رشته دارد و برنامه ریزی و کارهای فنی حرفهای گروه بر عهدهٔ او است.رنگ پوستش از همه روشن تر است ورابطش با آوریل از همه بهتراست.
رافائل
رافائل یا راف از پوشش قرمز استفاده میکند. وسیله دفاعی او در این پویانمایی شمشیر سای است. او تندخو، دمدمی مزاج و احساساتی است و زود عصبی میشود؛ به همین دلیل گاهی ناخواسته برای گروه دردسر ایجاد میکند.
کِیسی جونز
کِیسی پازتیزانی بود که تبدیل به یکی از صمیمیترین دوستان لاک پشت ها شد ؛ همچنین او عاشق اِیپریل است.اولین دیدار او با لاک پشت ها بعد از دعوایی با رافائل بود.کِیسی به وسیله ی چوب های ورزشی (چوب بیسبال ، هاکی ، کریکت ، گلف و...) و یک ماسک هاکی که به صورتش میزند ، دعوا میکند.
رافائل
رافائل یا راف (به انگلیسی: Raphael یا Raph) یک شخصیت داستانی و یکی از چهار شخصیت اصلی از سری داستانهای لاکپشتهای نینجا میباشد. رافائل از پوشش قرمز استفاده میکند. وسیله دفاعی او در این پویانمایی نوعی خنجر (Sai) است. او تندخو، دمدمی مزاج و احساساتی است و زود عصبی میشود؛ به همین دلیل گاهی ناخواسته برای گروه دردسر ایجاد میکند. برادر دوم لاک پشتها است. او رقیب و دوست برادر بزرگ خود لئوناردو است. او قویترین لاکپشت است و با مایکل آنجلو کمی بد است.
تعلیمات
او توسط استاد اسپلینتر آموزش دیدهاست و در این انیمیشن یکی از پر مخاطب ترین شخصیت هاست.
رقابت
او با برادر بزرگ خود لئوناردو رقیب است البته این رقابت باعث دشمنی بین آنها نشدهاست. که در بیشتر این رقابتها از نظر قدرت مندی رافائل برتری یافتهاست.
اخلاق
اخلاق او بسیار خشن است طوری که بسیار زود عصبانی میشود و خیلی زود وارد دعوا میشود و در بسیاری از مواقع با برادر کوچک خود مایکل آنجلو دعوا میکند.
لئوناردو
لئوناردو یا لئو (به انگلیسی Leonardo یا Leo) یک شخصیت داستانی و یکی از چهار شخصیت اصلی از سری داستانهای لاکپشتهای نینجا میباشد که به طور غیر مستفیم و قراردادی سرگروه آنها قلمداد میشود، بسیار حرفهای و ماهر است. اسلحهٔ او دو کاتانا (شمشیر بلند و تیز) است و پوشش او نیز آبی است. بسیاری از مبارزهها با سردستههای تبهکاران را او بر عهده دارد. او در سری انیمیشن لاکپشتهای نینجا همواره باعث ایجاد شدن موضوعات میشود و خیلی زیاد به خود اعتماد دارد.
تعلیمات
او توسط استاد اسپلینتر آموزش دید و به دلیل اینکه برادر بزرگ لاک پشتها است مسئولیت گروه را بر عهده دارد.
رقابت
او و برادر دوم لاک پشتها یعنی رافائل بسیار رقیبند البته آنها همیشه در کنار هم هستند و در بسیاری از مواقع به کمک هم میروند.
شگفتانگیزان
شگفتانگیزان (به انگلیسی: The Incredibles) پویانماییِ محصول سال ۲۰۰۴ استودیوی پیکسار و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی است. خلاصه داستان این انیمشین این است دوره ای را میبینیم که قهرمانان در آن زندگی و فعالیت می کنند، آنها دنیا را از هر گونه بدی نجات می دهند، در این بین قهرمان داستان ما آقای شگفت انگیز نیز به کارهای ابرقهرمانانه ی خود ادامه می دهد تا اینکه اتفاقی برای آقای شگفت انگیز می افتد و این اتفاق باعث می شود
داستان
داستان دربارهٔ خانوادهای پنج نفرهاست که هر یک ویژگی خاصی داشته و قادر به انجام کارهای خارقالعادهاند.
میکیماوس
میکیماوس (به انگلیسی: Mickey Mouse)، شخصیت کارتونی و برنده جایزه اسکار که توسط شرکت والت دیزنی تولید شده است. خالق این شخصیت حیوانی (یک موش) خود والت دیسنی بود، که نقش صدای او را نیز ابتدا خودش ایفا میکرد.
میکیماوس سال ۱۹۲۸ خلق شد و تا سال ۱۹۴۶، والت دیسنی صدای او را در میآورد. پس از دیسنی به ترتیب جیم ماکدانلد و وین آلوین به ترتیب نقش صدای میکی ماوس را به عهده گرفتند. این شخصیت یکی از محبوب ترین شخصیت های کارتونی می باشد.
keywords : آریان بی سی،سایت آریان بی سی،مقاله اینترنتی
پیتر پارکر/مردعنکبوتی(به انگلیسیPeter Parker/Spider-Man)یکی از محبوب ترین شخصیت های معروف مارول است.او توسط استن لی(Stan Lee)نویسنده و خالق چندین ابرقهرمان معروف مارول و طراح چیره دستی به نام استیو دیتکو(Steve Ditco)خلق شد.در واقع در آن زمان سردبیر مارول چون پیتر پارکر یک نوجوان بود و فکر میکرد نوجوانان حتماً باید دستیار باشند با ورود او به دنیای کمیک استریپ مخالفت کرد.

اما استن لی پیتر پارکر را وارد یک کمیک کم فروش مارول بنام فانتزی شگفت انگیز(به انگلیسیAmazing Fantezy)کرد و این کمیک رکورد فروش ها را شکست!و بالأخره مردعنکبوتی هم صاحب یک کمیک استریپ شخصی شد!کمیک استریپی بنام(The Amazing Spider-Man)که اخیراً پس از700شماره پایان یافت و کمیک استریپی جدید بنام مردعنکبوتی برتر(Superior Spider-Man)جای او را گرفت.البته مرد عنکبوتی کمیک استریپ های فرعی زیادی تا بحال داشته است.سری کمیک استریپ هایی مثل مرد عنکبوتی نهایی(Ultimate Spider-Man)که الان صاحب یک سریال انیمیشنی است،مردعنکبوتی خارق العاده(Spectacular Spider-Man)،تارهای مردعنبوتی(Web Of Spider-man)و....
بدون شک محبوبترین ابرقهرمان انتشارات مارول کامیکس که به عقیده بسیاری از کارشناسان مجلات مصور یکی از شناختهشدهترین مظاهر تخیلی عصر معاصر به شمار میرود، اسپایدرمن است. او به سختی وارد عالم کمیکاستریپ شد. سال 1962 بود که استن لی سردبیر انتشارات مارول به فکرش رسید تا به کمک طراحی نابغه به نام استیو دیتکو کاراکتری جدید خلق کند که با دیگر شخصیتهایشان تفاوت عمدهای داشته باشد. او نزد رییس وقت مارول یعنی مارتین گودمن رفت تا موضوع را با وی در میان بگذارد. اما رییس به او گفت: "اولاً، تو نمیتوانی اسم یک قهرمان کمیکاستریپی را اسپایدرمن، بگذاری؛ چرا که مردم از عنکبوت نفرت دارند. ثانیاً قهرمان نمیتواند یک نوجوان کم سن و سال باشد. نوجوانان فقط باید دستیار باشند. همین و بس". بدین ترتیب ایده استن لی با استقبال چندانی از سوی کله گندههای مارول رو به رو نشد اما او امید خود را از دست نداد. تا این که موقعیتی مناسب فراهم آمد. یکی از مجلات مارول با نام "فانتزی شگفتانگیز" (Amazing Fantasy) فروش خوبی نداشت و مارول دیگر نمیخواست آن را چاپ کند. قرار شد شماره آخر مجله مذکور (شماره 15) را استن لی بنویسد. معمولاً ناشر اهمیتی به محتویات شماره پایانی یک مجله کم فروش نمیدهد، در نتیجه استن لی از فرصت استفاده کرد و داستان "اسپایدرمن" را در آن گنجاند. چند ماه بعد، وقتی آمار مجلات برگشتی به دست مارول رسید، معلوم شد که همان شماره رکورد فروش را شکسته است! گودمن در حالی که از خوشحالی خنده بر لب داشت، نزد استن لی آمد و گفت: "استن! یادت میآید چقدر از ایده اسپایدرمنت خوشم آمده بود؟! اگر جای تو بودم یک سری ماهانه از این شخصیت با حال در میآوردم!". بدین ترتیب اسطوره اسپایدرمن آغاز شد و از آن زمان تا به حال علاقهمندان با خواندن کمیکاستریپهای این قهرمان دوستداشتنی، پا به دنیایی سرگرمکننده گذاشتهاند که شالودهاش را از سویی ماجراجویی و فانتزی و از سویی دیگر مضامین انسانی و مسئولیتپذیری تشکیل میدهند.
اما به راستی چه چیزی در شماره آخر "فانتزی شگفتانگیز" به چاپ رسید که توانست این چنین ذهن مخاطبان را به خود مشغول سازد؟ در حقیقت خوانندگان با نوجوانی دست و پا چلفتی و گوشهگیر به نام پیتر پارکر آشنا شدند که بسیار درسخوان و علاقهمند به علم و دانش بود و به همین دلیل از سوی همکلاسیهایش مورد تمسخر قرار میگرفت. پیتر در کودکی یتیم شده بود و با عمو و زن عموی سالخوردهاش که او را مثل فرزند خودشان بزرگ کرده و دوست میداشتند، زندگی میکرد. روزی او در یک آزمایشگاه توسط یک عنکبوت آغشته به مواد رادیو اکتیو گزیده شده و به طرز معجزهآسایی به نیروهای فوقبشری عنکبوت مانند دست مییابد و نام اسپایدرمن را برای خود بر میگزیند. پیتر ابتدا تصمیم میگیرد از تواناییهای شگفتآورش در جهت کسب پول و شهرت استفاده کند؛ اما پس از آن که بیتفاوتی و بیمسئولیتی او در برابر محیط فاسد پیرامون به مرگ غمانگیز عمویش به دست یک سارق میانجامد، به اشتباه خود پی برده و سوگند میخورد تا پایان عمر از ستمدیدگان در مقابل زورگویان و جنایتکاران دفاع کند.
محبوبیت اسپایدرمن خیلی سریع عالمگیر شد و این محبوبیت علاوه بر پول، اعتباری تازه برای مارول به ارمغان آورد. در واقع اسپایدرمن تمام قوانین مرسوم و کلیشهای آن دوران را شکست و برخلاف ابرقهرمانان دیگر که همیشه و از هر نظر ایدهآل و کامل بودند، در اغلب اوقات با مشکلات عدیده خانوادگی و اجتماعی مواجه بود و هیچ دل خوشی از قدرتهای استثناییاش نداشت زیرا مجبور بود مدام با بیپولی دست و پنجه نرم کند و برای پرداخت قبض خدمات، اجارهخانه و خرج بیمارستان زن عموی مهربانش، مشکل داشت! او حتی چندین و چندین بار تصمیم گرفت حرفه سوپرقهرمانی را کنار بگذارد اما همواره در لحظه آخر و با به یاد آوردن حرفهای عمویش از این کار منصرف میشد تا به مردم کمک کند، مردمی که غالباً از او نفرت داشتند، زیرا جیمز جونا جیمسون، ناشر بداخلاق و خسیس روزنامه دیلی بیوگل با انتشار مقالاتی انتقادی، چهرهای خبیث و فرصتطلب از او در افکار عمومی ساخته بود. تمام موارد مذکور باعث شد تا خوانندگان به راحتی با اسپایدرمن همذات پنداری کنند. او با قهرمانان دیگر فرق داشت. او نه بیگانهای شکستناپذیر بود که از سیاره دیگری آمده باشد و نه میلیونری خوشگذران که با تجهیزات پیشرفتهاش به جنگ تبهکاران شهر برود. او یکی از "ما" بود، یکی از مردم عادی کوچه و خیابان که همواره سعی داشت کاری را که درست است انجام دهد و اطرافیانش را از خود راضی نگه دارد، هر چند که گاهی اوقات مرتکب اشتباه میشد و حسابی گند میزد! از آن زمان تا به حال پیتر از هر نظر بزرگتر شده است. او به دانشگاه راه یافته، فارغالتحصیل شده، با مری جین دختر همسایه ازدواج کرده (البته چندی پیش مارول ازدواج آنها را به طرز احمقانه و غیر قابلتوجیهی به هم زد!)، تراژدیهای بیشماری را پشت سر گذاشته و همواره سعی کرده تا در زندگی شخصیاش به ثبات و آرامش دست یابد. با این همه، جوهره وجودی و خصوصیات اخلاقی اسپایدرمن که پیشتر به آنها اشاره شد تا حد زیادی دست نخورده باقیمانده و میتوان با اطمینان ادعا کرد که او تا ابد مجبور است با چالشهای ریز و درشتی دست و پنجه نرم کند، اما مطمئناً بر تمام آنها فایق خواهد آمد، زیرا بیش از هرکس دیگری میداند که "قدرت زیاد، مسئولیت زیادی به همراه دارد".
لاکپشتهای نینجا
لاکپشتهای نینجای نوجوان جهشیافته (به انگلیسی: Teenage Mutant Ninja Turtles) یا به طور مرسومتر لاکپشتهای نینجا (به انگلیسی: Ninja Turtles)، همچنین لاکپشتهای قهرمان داستانی درباره ۴ لاکپشت جهشیافته انسانگون (به نامهای مایکلآنجلو، لئوناردو، دوناتلو و رافائل) است که نینجوتسو را از یک موش (استاد اسپلینتر) که مانند خودشان جهشیافته و انسانگون است میآموزند. آنها در فاضلاب نیویورک زندگی میکنند و به مبارزه دشمنان خود میروند. این مجموعه در سال ۱۹۸۴ در یک کتاب کمیک استریپ نوشته کوین ایستمن و پیتر لایرد آفریده شد و بعداً از روی آن چندین مجموعه پویانمایی، فیلم، بازی رایانهای، اسباببازی و دیگر محصولات ساختهشد.
سریها
لاک پشتهای نینجا شامل ۵ سری است اول:لاک پشتهای خشن-۱۹۸۴ دوم:لاک پشتهای کوچک-۱۹۹۶ سوم:لاک پشتهای افسانهای-۱۹۹۸ چهارم:لاک پشتهای نینجا{نسخه کنونی}-۲۰۰۹ پنچم:لاک پشتهای نینجا آینده-۲۰۱۲ که نسخه چهارم از تمامی سریها مهیج تر است. لازم به ذکر است که ساختن سری چهارم در سال ۲۰۰۳ آغاز گردید اما به دلیل وجود مشکلاتی همچون کمبود بودجه ساخت چهار قسمت پایانی آن به انتها نرسید اما از اوایل سال ۲۰۰۹ ساخت آن دوباره شروع شد و نه تنها این چهار قسمت ساخته شد بلکه تصمیم گرفته شد که یک فصل دیگر هم برای سری چهارم در نظر بگیرند و همین پیشروی باعث به وجود آمدن سری پنجم شد.
شخصیتها
استاد اسپلینتر
اسپلینتر استاد لاکپشتها است و لاکپشتها تمام فنون نینجایی را از او آموختهاند. او معمولاً لاک پشت ها را پسران من صدا میکند. اسپلینتر فنون نینجایی را از استاد یوشی آموختهاست.
لئوناردو
لئوناردو یا لئو که به طور غیر مستفیم و قراردادی سرگروه قلمداد میشود، بسیار حرفهای و ماهر است. اسلحهٔ او دو کاتانا (شمشیر بلند و تیز) است و پوشش او نیز آبی است. بسیاری از مبارزهها با سردستههای تبهکاران را او بر عهده دارد..
مایکلآنجلو
مایکلآنجلو (مایک یا مایکی) از پوشش نارنجی استفاده میکند. سلاح او نانچاکو است. مایکلآنجلو شوخ و گاهی اوقات دست و پا چلفتی و حتی خنگ است، و بسیاری از مواقع مشکلاتی را برای برادرانش به وجود میاورد.او با حیوانات با مهربانی رفتار می کند و آن ها را دوست دارد و رابطش با داناتلو بهتراست
داناتلو
داناتلو (دان یا دانی) از پوشش ارغوانی (بنفش) استفاده میکند. سلاح او نوعی چوب (bō) است. دوناتلو باهوشترین و باذکاوت ترین فرد گروهاست. او در حرفهٔ فنی و کامپیوتری رشته دارد و برنامه ریزی و کارهای فنی حرفهای گروه بر عهدهٔ او است.رنگ پوستش از همه روشن تر است ورابطش با آوریل از همه بهتراست.
رافائل
رافائل یا راف از پوشش قرمز استفاده میکند. وسیله دفاعی او در این پویانمایی شمشیر سای است. او تندخو، دمدمی مزاج و احساساتی است و زود عصبی میشود؛ به همین دلیل گاهی ناخواسته برای گروه دردسر ایجاد میکند.
کِیسی جونز
کِیسی پازتیزانی بود که تبدیل به یکی از صمیمیترین دوستان لاک پشت ها شد ؛ همچنین او عاشق اِیپریل است.اولین دیدار او با لاک پشت ها بعد از دعوایی با رافائل بود.کِیسی به وسیله ی چوب های ورزشی (چوب بیسبال ، هاکی ، کریکت ، گلف و...) و یک ماسک هاکی که به صورتش میزند ، دعوا میکند.
رافائل
رافائل یا راف (به انگلیسی: Raphael یا Raph) یک شخصیت داستانی و یکی از چهار شخصیت اصلی از سری داستانهای لاکپشتهای نینجا میباشد. رافائل از پوشش قرمز استفاده میکند. وسیله دفاعی او در این پویانمایی نوعی خنجر (Sai) است. او تندخو، دمدمی مزاج و احساساتی است و زود عصبی میشود؛ به همین دلیل گاهی ناخواسته برای گروه دردسر ایجاد میکند. برادر دوم لاک پشتها است. او رقیب و دوست برادر بزرگ خود لئوناردو است. او قویترین لاکپشت است و با مایکل آنجلو کمی بد است.
تعلیمات
او توسط استاد اسپلینتر آموزش دیدهاست و در این انیمیشن یکی از پر مخاطب ترین شخصیت هاست.
رقابت
او با برادر بزرگ خود لئوناردو رقیب است البته این رقابت باعث دشمنی بین آنها نشدهاست. که در بیشتر این رقابتها از نظر قدرت مندی رافائل برتری یافتهاست.
اخلاق
اخلاق او بسیار خشن است طوری که بسیار زود عصبانی میشود و خیلی زود وارد دعوا میشود و در بسیاری از مواقع با برادر کوچک خود مایکل آنجلو دعوا میکند.
لئوناردو
لئوناردو یا لئو (به انگلیسی Leonardo یا Leo) یک شخصیت داستانی و یکی از چهار شخصیت اصلی از سری داستانهای لاکپشتهای نینجا میباشد که به طور غیر مستفیم و قراردادی سرگروه آنها قلمداد میشود، بسیار حرفهای و ماهر است. اسلحهٔ او دو کاتانا (شمشیر بلند و تیز) است و پوشش او نیز آبی است. بسیاری از مبارزهها با سردستههای تبهکاران را او بر عهده دارد. او در سری انیمیشن لاکپشتهای نینجا همواره باعث ایجاد شدن موضوعات میشود و خیلی زیاد به خود اعتماد دارد.
تعلیمات
او توسط استاد اسپلینتر آموزش دید و به دلیل اینکه برادر بزرگ لاک پشتها است مسئولیت گروه را بر عهده دارد.
رقابت
او و برادر دوم لاک پشتها یعنی رافائل بسیار رقیبند البته آنها همیشه در کنار هم هستند و در بسیاری از مواقع به کمک هم میروند.
شگفتانگیزان
شگفتانگیزان (به انگلیسی: The Incredibles) پویانماییِ محصول سال ۲۰۰۴ استودیوی پیکسار و برنده جایزه اسکار بهترین فیلم پویانمایی است. خلاصه داستان این انیمشین این است دوره ای را میبینیم که قهرمانان در آن زندگی و فعالیت می کنند، آنها دنیا را از هر گونه بدی نجات می دهند، در این بین قهرمان داستان ما آقای شگفت انگیز نیز به کارهای ابرقهرمانانه ی خود ادامه می دهد تا اینکه اتفاقی برای آقای شگفت انگیز می افتد و این اتفاق باعث می شود
داستان
داستان دربارهٔ خانوادهای پنج نفرهاست که هر یک ویژگی خاصی داشته و قادر به انجام کارهای خارقالعادهاند.
میکیماوس
میکیماوس (به انگلیسی: Mickey Mouse)، شخصیت کارتونی و برنده جایزه اسکار که توسط شرکت والت دیزنی تولید شده است. خالق این شخصیت حیوانی (یک موش) خود والت دیسنی بود، که نقش صدای او را نیز ابتدا خودش ایفا میکرد.
میکیماوس سال ۱۹۲۸ خلق شد و تا سال ۱۹۴۶، والت دیسنی صدای او را در میآورد. پس از دیسنی به ترتیب جیم ماکدانلد و وین آلوین به ترتیب نقش صدای میکی ماوس را به عهده گرفتند. این شخصیت یکی از محبوب ترین شخصیت های کارتونی می باشد.
keywords : آریان بی سی،سایت آریان بی سی،مقاله اینترنتی